خوابم نمی برد
از پنجره اطاق به آسمان نگاه میکنم ، آسمانی که فقط و فقط ماه در آن بیدار و سرگردان است.
و هر چند دقیقه رنگ پریده
از پشت ابرهای تیره بیرون می آید
و ناامید دوباره در ابرها غرق می شود.
به گمانم مثل من منتظر آمدن مسافریست
مسافر نرفته ای که از همین حوالی عطرش را احساس می کنم
کسی که هرچه دور شد رد پایش عمیق تر بر دلم فرو رفت .
سالهاست نبودش خواب آرام را از من ربوده و خستگی به وسعت آسمان بر من انداخته
کاش می بودی مادر ! تا با لالایی دلنشینت آرام میخوابیدم
#اویس_شجاع
تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه دربر داشتن
صبح، از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن
شامگه ، چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک و اختر داشتن
چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن
حشمت و جاه سلیمان یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوشتر است
درباره این سایت